قصه “پرنده توی ساعت”

قصه ای آموزنده و کودکانه درباره اجازه گرفتن قصه شب"پرنده توی ساعت":اگر شما هم خاله نصرت را ببینید، از او خوشتان می آید. خاله نصرت،...

قصه “وقتی مریم باغچه را آب داد”

قصه ای آموزنده و کودکانه درباره اصراف آب قصه شب"وقتی مریم باغچه را آب داد": صبح یکی از روز های تابستان بود. مریم به حیاط...

قصه “آب که از چشمه جدا شد”

قصه ای کودکانه و آموزنده درباره طبیعت قصه شب"آب که از چشمه جدا شد": در کنار یکی از شهرهای بزرگ، دهکده کوچکی بود. این دهکده...

قصه “خانم گلی و کوزه آب”

قصه ای آموزنده و کودکانه درباره مهربانی کردن قصه شب"خانم گلی و کوزه آب":  یکی بود و یکی نبود. توی یک ده قشنگ دختری بود...

قصه “مرد بقال و طوطی”

قصه ای آموزنده و کودکانه درباره آزارو اذیت مثنوی معنوی یکی از آثار ادبی ارزشمند فارسی است که توسط مولوی سروده شده است. این کتاب...

قصه “نقاشی های لیندا”

قصه ای کودکانه و آموزنده درباره باهوش بودن قصه شب"نقاشی های لیندا":  یکی از روزهای گرم تابستان بود. لیندا دلش می خواست توی چمنزاری که...

قصه “به من نگاه کن”

قصه ای آموزنده و کودکانه درباره حسودی قصه شب"به من نگاه کن" : توی یک جنگل سبز، خرس بزرگی با سه بچه اش زندگی می...

قصه “فانی و فندق”

قصه ای کودکانه و آموزنده درباره راستگویی قصه شب"فانی و فندق":  فانی یک بچه گربه داشت. اسم آن هم فندق بود. فانی و فندق همیشه...

قصه “بچه گربه و دمش”

قصه ای کودکانه و آموزنده درباره شناخت اعضای بدن قصه شب"بچه گربه و دمش": گربه کوچولویی بود که خیلی قشنگ بود. یک روز که داشت...

قصه “قطره آب تنها”

قصه ای کودکانه و آموزنده درباره بداخلاقی قصه شب"قطره آب تنها": یکی بود، یکی نبود. یک قطره آب بود که توی آبراه نشسته بود. حوصله...