بارداری چیزی است که هر زنی که در طول زندگی اش تجربه می کند همراه با شادی و خوشحالی است. حتی زمانی که مشتاقانه منتظر بارداری هستید. در این مطلب داستان بارداری و سقط های مکرر یکی از مادران و دلایل آن ها از زبان خودش به اشتراک گذاشته شده است از اشک ها، گریه ها، درد تا خوشحالی، شادی، ناراحتی و …

در ۲۴ سالگی من ازدواج کردم و اولین بچه ام را باردار شدم. آن زمان پر از لذت و شادی بودم. اما بعد چندین روز همه چیز تغییر کرد بچه من در رحم ام از دست رفت و بعد از آن من ارزش بچه را فهمیدم و تجربه مادر بودن را چشیدم حتی با اینکه فقط ۴۰ روز با من بود.

۳ ماه بعد نوزاد دیگری در رحم من شروع به شکفتن کرد و با لطف خدا اکنون من زیباترین دختر دنیا را دارم. هنوز هم نخستین لحظه ای که او را دیدم در خاطرم است. او تنها شادی زندگی ام بود.

دلایل سقط مکرر

بعد از ۲ سال من سومین بچه ام را باردار شدم و او نه ماه در رحم من ماند. اما بعد نفهمیدم چه اتفاقی افتاد و من او را از دست دادم. هنوزم صحنه ای را به خاطر دارم که در مرکز اسکن برداری به هر کس التماس می کردم تا به من بگویند چه اتفاقی افتاده است و آیا او حالش خوب است یا نه؟ وقتی او را به دنیا آوردم او را دیدم اما نتوانستم او را در آغوش بگیرم. بعد از آن افسرده شدم.

۸ ماه بعد دوباره این نعمت به من داده شده تا نوزادی در رحم من برای بار چهارم شروع به شکفتن کند و با لطف خداوند این بار من پسری به دنیا آوردم. بنابراین در این داستان دوست دارم بگویم لطفا بارداری را ساده نگیرید. البته بارداری در هر شخصی فرق می کند.

دلایل سقط من در بچه اولم به خاطر مسافرت و در بچه سومم به خاطر مسمومیت غذایی بود. چون از جای نامطمئنی غذا گرفته بودم. می خواهم به تمامی مادران توصیه کنم تا از کوچولوهایشان در رحم مراقبت کنند . از بارداری لذت ببرند و سالم و سلامت باشند.

پاسخ دهید

نظر خود را بنویسید
لطفا نام خود را وارد کنید