ماریا_مونته_سوری
ماریا مونته سوری نخستین پزشک زن ایتالیاست. آرای تربیتی وی تحت تاثیر آرای پستالزی، فروبل و روسو بود. ماریا مونته سوری نظریه خود را در مقابل نظریه رفتار گرا ها مطرح کرد و از مدرسه هایی که دارای الگوی باز آموزشی بودند حمایت می کرد. وی پیرو مکتب فعال در آموزش و پرورش محسوب می شود.

آرای تربیتی ماریا مونته سوری
آرای تربیتی ماریا مونته سوری

سیر تحول و جریان رو به رشد دیدگاه های تربیتی نسبت به کودک:

۱- دوران اشرافیت اروپا: کودک به عنوان مینیاتور بزرگسال
۲- مسحیت قرون وسطی: کودک به عنوان گنهکار بالفطره
۳- قرن ۱۹: کودک به عنوان دارایی و مایملک بزرگسالان
۴- عصر حاضر: کودک به عنوان فردی در حال رشد

هسته اصلی دیدگاه های جدید و بالطبع نگرش ماریا مونته سوری توجه و احترام به هویت واقعی و شخصیت ویژه کودک است.

آرای تربیتی ماریا مونته سوری
آرای تربیتی ماریا مونته سوری

علل ابداع روش جدید تعلیم و تربیت توسط مونته سوری:
۱- کشف ویژگی های معنوی و اخلاقی خاص در کودکان
۲- تلاش برای حمایت و دفاع از حقوق کودک
۳- یافتن کودکان به عنوان ضعیفانی که در میان افراد قوی زندگی می کنند.

گام اول در حل مسائل تربیتی، نباید به سوی کودک، بلکه باید به سمت مربیان برداشته شود. آنها باید درک و فهم قبلی خود را از کودک تصفیه کنند و در نگرش ها و باور های اخلاقی خود تجدید نظر کنند.
گام بعدی در عملی ساختن هر نوع نظام تربیتی فراهم کردن محیطی برای کودک است که او را از تمام موانع مشکل، خطرناک و تهدید کننده برهاند.

آرای تربیتی ماریا مونته سوری
آرای تربیتی ماریا مونته سوری

۲ اصل نوین تربیتی :
اصل اول: فردیت انسان ها باید مورد توجه و تامل قرار گیرد و بدان شکل داده شود. باید به هر کودکی به اعتبار شخصیت یگانه و منحصر به فرد خودش توجه شود.
اصل دوم: کودک حتما باید آزاد باشد.

کودک در دیدگاه مونته سوری چگونه موجودی است؟
به نظر مونته سوری کودک به منزله موجود مستقل است که صاحب زندگی اجتماعی است. وی معتقد است حقوق هیچ انسانی به اندازه کودک پایمال نشده است و می گوید : کودک در صفحه تاریخ، در صفحه سفیدی که هیچ توضیحی ندارد جای گرفته است. مونته سوری معتقد است تنها چیزی که ما در مورد کودک می دانیم این است که او می تواند هر چیزی بشود ولی هیچکس نمی داند که او چه خواهد شد و یا چه خواهد کرد. وی دوره کودکی را دوره حساس می نامد و توجه خاصی به این دوره به ویژه از لحظه تولد دارد. مونته سوری نوزاد را “موجود روحانی” تلقی می کند که روح او در قالب جسمانی یعنی بدن تعبیه شده و به دنیای ما وارد شده است. با تولد نوزاد روح محدود و زندانی او نیز آزاد می شود و رشد خود را آغاز می کند. این روح به تدریج به آن بدن ضعیف و بی حرکت نیرو می بخشد. کودک در مقیاسی به مراتب وسیع تر از آنچه تصور میشود از جنبه های متعالی روحی و روانی بر خوردار است. ار این رو در تربیت کودک نباید صرفا به امور جسمانی کودک مشغول باشیم . لازمه کمک به رشد مطلوب کودک کسب اطلاعات و آگاهی درباره واقعیت رشد انسانی است.

 

آرای تربیتی ماریا مونته سوری
آرای تربیتی ماریا مونته سوری

محیط کودک:
به عقیده مونته سوری کودکان از محیط مناسب برخوردار نیستند زیرا در دنیای بزرگسالان زندگی می کنند.
محیط ساخته شده توسط ما برای کودک مناسب نیست چون کودک جدا و خارج از این محیط قرار دارد و نمی تواند آن را درک کند. مادران بایستی محیطی که با سن و انرژی و استعدادهای کودک سنخیت داشته باشد فراهم کنند و آزادی اش را تامین کنند. محیط مدرسه نیز برای کودک شبیه به زندان است. ما بایستی تا آنجا که برایمان مقدور است خود را با دنیای کودک خود منطبق و سازگار کنیم. تامین محیط مناسب برای کودک سبب رفع آزردگی و رنجش ها و حفظ نظم توسط کودک خواهد شد.
در نگرش مونته سوری محیط خود معلم کودک است.

آرای تربیتی ماریا مونته سوری
آرای تربیتی ماریا مونته سوری

قدرت تمرکز در کودکان:
۳ مرحله قدرت تمرکز:
۱- آمادگی،
۲- کار اصلی و بزرگ،
۳- مرحله فعالیت درونی که طی آن رضایت و لذت زیادی کسب می کند.
قدرت تمرکز چیزی است که بیشتر با جنبه ها و نیاز های فردی و روانی انسان سر و کار دارد. کودک برای دستیابی به این قدرت نیاز به تنهایی و خلوت دارد. کودک زمانی به یک فعالیت متمرکز است که به فعالیت جدیدی دست نزند. یک فعالیت خاص باید توجه کودک را کاملا به خود جذب کند. در این صورت مشغول کاری است که مونته سوری آن را “کار بزرگ” می نامد. وقتی کودک از کار بزرگ خسته شد این یک خستگی کاذب نیست، خستگی حقیقی است.

آرای تربیتی ماریا مونته سوری
آرای تربیتی ماریا مونته سوری

فعال بودن کودک:
در روش مونته سوری هر کاری را خود کودک انجام می دهد. حرکات و فعالیت های کودک، بایستی خودجوش باشد و از طریق زندگی باطنی خود کودک ساز مان داده شود. عملکرد بزرگسالان، حتی اگر از سر ناخود اگاهی باشد به گونه ای است که ساخته ها و پرداخته های کودکان را خراب میکند.

 

رابطه والدین با کودک:
در خانواده ها، والدین به فکر فردای کودک هستند و هیچ کس وضع فعلی کودک را در نظر نمی گیرد، چیزی که کودک شدیدا به آن نیاز دارد از این رو انسانیت کودک از نظر دور مانده است. کسی که به ما راه بهتر زندگی کردن را می نماید کسی جز کودک نیست. تعلیم و تربیت کودک بایستی از هنگام تولد شروع شود. اهمیت تعلیم و تربیت در این دوره حساس بیش تر از سایر دوره هاست. مهم ترین وظیفه پدر و مادر، تربیت کودک بر اساس عمل است نه بر اساس گفتار.

توصیه هایی برای والدین کودک:
۱- برای تمامی فعالیت های مستدل و معقولی که کودک جذب آنها می شود و سعی در درک و فهم آن ها دارد، ارزش قائل شوند.
۲- بایستی حتی الامکان در حمایت از تمایلات کودک برای انجام فعالیت های مختلف بکوشند..
۳- باید کاملا مواظب روابط خود با کودک باشند زیرا آنان بیش از آنکه ما تصور میکنیم حساس و تحریک پذیر هستند.
۴- لازم نیست الگوی کاملی برای کودکان باشند، زیرا آن ها نیز والدین را مبرا و منزه از خطا نمی دانند.

مواد آموزشی:
تعداد درس ها باید زیاد باشد، زیرا کودک به فراموش کردن چیز هایی که در اطراف اوست تمایل دارد و نمی تواند فایده کاربردشان را به تنهایی حدس بزند. لذا معلم همواره آماده ارائه توضیحات لازم است. در روش مونته سوری آموزش های کلامی و زبانی باید در اواخر دوره تدریس یک درس مشخص ارائه شوند، زیرا قبل از آنکه کودک به نظم درونی برسد راهنمایی و هدایت او غیر ممکن است. مواد آموزشی باید حد و مرز مشخصی داشته باشند تا رشد کامل و فعالیت های خود جوش کودک را پرورش دهند.

نقش معلم:
در روش مونته سوری یک معلم باید مانند مادر کودک رفتار کند. معلم بایستی خود را به طور کامل وقف محیط زندگی کودک نماید. معلم باید از آنچه در رابطه با کودک رخ می دهد معمولا آگاه باشد و با دست های خود، گهواره عقل کودک را به حرکت در آورد. معلم بایستی زمانی که کودک مشغول انجام کار های خود است برای آن کار ارزش و اعتبار قائل شود و با اقدام به ارزیابی و تصحیح آن ها فعالیتش را مختل نسازد.

رابطه کودک و بزرگسال:
مسائل و مشکلات تربیتی به ویژه آن هایی که با رشد عقلانی و فردیت کودک سر و کار دارند ریشه در تضاد دائمی بین کودک و بزرگسال دارند. مونته سوری معتقد است که بزرگسال است که در کودک ناتوانی ها، آشفتگی ها و سرکشی ها را می پروراند و از انگیزه ها و تمایلات او ممانعت به عمل می آورد. فرزندان کوچک و خردسال نیز بزرگ می شوند و همان لغزش های ما را تکرار می کنند و این لغزش ها مستمرا از نسلی به نسل دیگر انتقال می یابد.