این رسمی و اثبات شده است که وضع بیش از حد قوانین و مقررات خانه باعث خستگی و عصبانیت والدین می شود. ممکن است یک شب، پسر شما یک توپ را آن قدر بالا بیندازد که به لوستر برخورد کند. حتی اگر هیچ چیز نشکند، اما این احساس به شما دست خواهد داد که وضع قوانین و ضمانت اجرای آن برای محیط خانه لازم است.

مثلاً اینکه پرتاب توپ در خانه ممنوع است. سپس ممکن است فرزند شما فقط توپ را قل دهد. چیزی که به نظر می آید که نوع درست قانون در این رابطه باشد، ممنوعیت استفاده از توپ در همه جای خانه و به هر شکلی است، اما اگر صادق باشیم، در حقیقت تا زمانی که هیچ چیز آسیب ندیده و نشکند، شاید زیاد حتی توپ بازی بچه ها در خانه هم اهمیتی نداشته باشد.

یک مشکل هم همین است. آیا لزومی برای وضع قانونی وجود دارد که درست و بجا به نظر می رسد ولی در واقع بود و نبود یا اجرا و عدم اجرایش برای ما تفاوت چندانی ندارد؟

در نهایت، تصمیم گرفتیم که روی ۵ کودک ۶ ساله و کمتر، این مورد را امتحان کنیم و از وضع قوانینی که اجرایی شدنش حقیقتاً اهمیتی برایمان ندارند، بپرهیزیم. بنابراین به آنها گفتیم: “به نظر می رسد که واقعاً مراقب هستید. قل دادن توپ اشکالی ندارد” و البته که نتایج بسیار بهتری حاصل شد.

قوانین بیش از حد

واقعیت این است که داشتن بیش از حد قوانین و مقررات خانه که شما واقعاً به بیشتر آنها اهمیتی نیز نمی دهید به این معنی است که آنها اجرا نخواهند شد و صادقانه اینکه همه قوانین باعث عملکرد بهتر بچه ها نشده و فقط از اعتبار خودتان خواهند کاست. شما به وضع قوانین متعدد نیاز ندارید، تعداد معدود ولی صحیح کافی است. بنابراین، شما به عنوان والدین باید تلاش کنید قوانینی را که مورد توجه شما نیست و هرگز در واقع اعمال نمی شوند، برداشته و تمرکزتان بر مواردی باشد که واقعاً مورد توجهتان هستند.

چگونه فرزندان را پایبند قوانین و مقررات خانه کنیم؟
چگونه فرزندان را پایبند قوانین و مقررات خانه کنیم؟

قوانین و مرزها، چارچوبها را تشکیل می دهند درک این اصل درباره مرزها، آنچه که ما آن را قوانین و مقررات خانه می نامیم، بسیار مهم است. یک مرز مانند یک چارچوب و به منزله یک دیوار است. سعی نکنید از آنها عبور کنید، چون نمی توانید. در عوض، شما باید از طریق یک در بروید.

شما می توانید مرزهایی را که واقعاً برایتان مهم است، بدون رنجش داشته باشید و بچه ها نیز می دانند که هیچ راه دور زدنی وجود ندارد. آنها سعی نمی کنند حفره ای را در دیوار ایجاد کنند تا بتوانند از آن عبور کنند. آنها می دانند که به آنها اجازه این کار را نخواهید داد و اگر آنها آن را انجام دهند، مورد مقابله قرار خواهند گرفت.

با این حال، برخی از مرزهایی که ما به کودکان می گوییم، در واقع دیوار نبوده و در هستند. مثلاً اجازه دادن به بچه ها برای هر از چند گاهی چیپس خوردن، شاید یکی از آنها باشد. انجام گهگاه این کار شاید برای شما واقعاً مهم نباشد، اما شما فکر می کنید که باید این قانون را وضع کنید.

بنابراین از ممنوعیت این کار به آنها بگویید، اما مقابله با عدم رعایت آن را اجرا نکنید و هیچ کاری در مورد آن انجام ندهید و بگذارید آنها زمانی که لذت می برند، از اینگونه مرزها گاهی اوقات عبور کنند، مثل یک در و نه یک دیوار. به این معنی که وانمود به این امر که همه درها دیوار هستند را کنار بگذارید.

مرزهای سفت و سخت را برای مواردی که واقعاً به آنها اهمیت می دهید، قرار دهید و بقیه را رها کنید. وجود قواعد بیشتر، به مفهوم صرف وقت بیشتر برای اجرای آنهاست، زیرا همه آنچه شما انتظار دارید باید بررسی کنید. در نهایت، شما نباید وقت خود را صرف تلاش برای آن دسته از قوانین و مقررات خانه کنید که خودتان هم به اجرای آنها اهمیت نمی دهید.

چگونه فرزندان را پایبند قوانین و مقررات خانه کنیم؟
چگونه فرزندان را پایبند قوانین و مقررات خانه کنیم؟

قوانین به عنوان معلمان اخلاق کار نمی کنند بسیاری از ما ایمان، اعتقاد و ارزش های قوی دارند. به همین دلیل ما امیدواریم فرزندانمان نیز به ارزش های ما پایبند باشند و زمانی که از خانه ما رفتند نیز اینگونه زندگی کنند.

ما می دانیم که والدینی که در مواجهه با فرزندان از این ارزشها سخن می گویند و به بحث می پردازند، شانس بیشتری برای تربیت کودکانی دارند که ایمان و ارزش های خانوادگی برایشان اهمیت دارد. اما یکی از مسائلی که ما اغلب اشتباه می کنیم این است که ما فکر می کنیم که داشتن یک قاعده در حیطه رفتارهای اخلاقی (به عنوان مثال ممنوعیت دروغ گفتن)، کافی است تا فرزندانمان ارزش هایمان را آموزش ببینند.

چگونه فرزندان را پایبند قوانین و مقررات خانه کنیم؟

حقیقت این است که بچه ها اگر احساس کنند که دوست داشته می شوند، پذیرفته شده اند و بتوانند با ما ارتباط برقرار کنند، خیلی بیشتر احتمال دارد که ارزش های ما را برآورده کنند. با بودن بخشی از خانواده، آنها ارزشهای ما را به سادگی درک خواهند کرد. البته بیان این ارزشها به بچه ها نیز به سادگی آنچه را که قبلاً آموخته اند، تقویت می کند.

احساس نزدیکی و صرف زمان زیاد در خانواده، تا سه برابر تاثیر بیشتری برای جا انداختن خط مشی اخلاق مدار در زندگی دارد. بنابراین این را باور داشته باشید و برچسب صرفاً قانون گذار بودن را از خودتان سلب کنید. حال در شرایط رعایت چنین روشی، اینکه خلاف این اخلاق مداری را تبدیل به دیوار کنید، تازه معنا و مفهوم پیدا می کند.

اجازه بدهید قدرت بیشتری به دست بیاورند احساس بی قدرت بودن موجب رفتارهای منفی پرشمار می شود. کودکانی که احساس می کنند هرگز راه خود را پیدا نکرده اند، صدایشان شنیده نشده و درک نشده اند، خشمگین، عصبانی و بی رحم شده و در نهایت احساس سربار بودن می کنند. چیزی که بسیار دراماتیک به نظر می رسد. البته شما به فرزندان خود قدرت تصمیم گیری غلط یا نامناسب را نخواهید داد، اما در هر سنی آزادی هایی وجود دارد که با اعطای آن، می توانید اجازه دهید فرزند شما احساس کنترل بر زندگی خودش را داشته باشد.

افراد (کودکان و بزرگسالان به طور یکسان) تقریباً همان کاری را می کنند که می تواند به آنها ثابت کند که آن کار را درک کرده و روی آن کنترل کافی دارند. لذا اگر قبلاً یک “قاعده” داشتید که بچه هایتان سعی می کردند آن را نقض کنند (مانند همان مثال پرتاب کردن و قل دادن توپ در اول نوشته) و شما تحت شرایطی واقعاً اهمیتی به عدم اجرای آن نمی دهید، بهترین فرصت برای ذکر یک عبارت مفید جهت دادن قدرت به بچه ها در عین حفظ قدرت خودتان است.

بگذارید برای شما مثالی بزنیم.

– “مامان، من می توانم یک میان وعده بخورم؟

– نه، عزیزم، تنها ۳۰ دقیقه تا زمان شام مانده و من نمی خواهم که اشتهایت کور شود.

– اگر من فقط هویج بخورم چی؟

– (گفتن “نه” اینجا اشتباه است) خودت می دونی.

– از نظر من اشکالی ندارد.

به همین سادگی. شما دیدگاه کودک خود را لحاظ کردید و با خودتان فکر کردید چرا که نه، سپس اجازه دادید. این به آنها کمک می کند خودکنترلی را در خود احساس کنند و شما نیز در عین حال موقعیتتان را به عنوان نگهبان مرز، حفظ خواهید کرد.

قوانین و فرهنگ خانوادگی شما

این سوال را از خودتان بپرسید زمانی که نمی دانید حقیقتاً می خواهید یک قانون را وضع کنید یا نه، یک سوال خوب است که از خودتان بپرسید. آیا من واقعاً به این مورد توجه می کنم یا فکر می کنم که باید به این موضوع توجه داشته باشم؟ شما ممکن است به سر و صدای زیاد حساس باشید، بنابراین وضع یک قانون جهت صدای درون خانه برای شما مهم است. این یک دیوار برای شماست در حالیکه برای دیگر والدین ممکن است سر و صدا خیلی مورد توجه نباشد و قانونی در این زمینه وضع نکنند.

شما باید چیزی را که واقعاً مطابق احساستان برای شما اهمیت دارد برای ساختن مرزها انتخاب کنید، نه آنچه که فکر می کنید باید مهم باشد. اینگونه شما و فرزندتان در طول روز با وظایف و سیاستهای آزاردهنده کمتری روبرو خواهید بود.

– بچه ها برای حفظ ایمنی و هماهنگی نیاز به مرز دارند.

– مادران به مرزی در راستای سلامتی و نظم نیاز دارند.

– نه بچه ها و نه مادرها، به صرف وجود پدیده ای به نام قانونمندی، نیازمند قوانین نیستند (قانون باید یک مرز مفید و هدفدار را پشتیبانی کند وگرنه کارا نیست).

– قوانین و مقررات خانه بخشی از فرهنگ خانواده است فرهنگ خانواده شما شامل سنت ها، عادت ها، رسوم و ارزش های خانواده شماست.

این ارزشهاست است که شما را به عنوان یک خانواده می شناساند و این چیزی است که شما را نسبت به همه خانواده های دیگر در جهان متفاوت می کند. این هویت خانوادگی شماست. برخی از شما ممکن است با خود فکر کنید که من فکر نمی کنم ما یک فرهنگ خاص خانواده داشته باشیم. اما اشتباه می کنید. شما هم مثل هر خانواده ای فرهنگ خاص خودتان را دارید. به سوالات زیر پاسخ دهید.

– آیا شما مطلب می خوانید؟

– آیا ورزش را دوست دارید؟

– آیا تعداد زیادی فیلم با بچه ها تماشا می کنید؟

– تعطیلات صبح یا عصر یک بخش عادی از روز شماست؟

– آیا دوست دارید غذای خوب بخورید؟

– آخر هفته ها چه می کنید؟

– معمولاً کجاها می روید؟

– چگونه با یکدیگر رفتار می کنید؟

– آیا شما سخنان یا شعارهای خانوادگی خاصی دارید؟

فرهنگ خانواده، هنگامی که به طور هدفمند و مستمر پرورده می شود، تبدیل به یک حصار محافظ حول خانواده می شود که هر کس با آن ایمنی و متعاقباً تعلق خاطر به آن را احساس می کند.

آیا می خواهید شیوه صحیح پدر یا مادر بودن برای فرزندتان را بیاموزید؟

هر کدام از ما شخصیت، خلق و خوی و سبک خاص خود را داریم و حقیقت این است که ما به عنوان والدین زمانی که در راستای این موارد عمل می کنیم، نتیجه خیلی بهتری می گیریم تا زمانی که در خلاف جریان خود حرکت می کنیم. خودارزیابی را انجام دهید تا بتوانید به نقاط قوت خود پی برده و پدر و مادر بهتری برای فرزندانتان باشید.