قصه ای کودکانه و آموزنده درباره کمک کردن

قصه شب “خاله خرسه”: روزی خاله خرسه با یک کیسه گلابی از خانه بیرون رفت. کلاغی به او رسید و پرسید خاله خرسه، کجا می روی؟

خاله خرسه جواب داد: “دنبال کسی میگردم که وقتی برای پیداکردن عسل می روم از بچه هایم مراقبت کند. برای این کار هم این کیسه گلابی را به او می دهم.”

کلاغ قارقاری کرد و گفت: “خاله خرسه فقط سه گلابی به من بده تا از بچه هایت مراقبت کنم. من می توانم آنها را سرگرم کنم و برایشان آواز بخوانم.”
و باز هم شروع کرد به قارقار کردن. خاله خرسه گفت: “دوست من تو خواننده خوبی نیستی.” و به راهش ادامه داد. کمی که جلوتر رفت الاغی را دید. الاغ پرسید: “خاله خرسه کجا می روی؟”

خاله خرسه گفت: “دنبال کسی می گردم که بچه هایم را نگه دارد. برای این کار هم این کیسه گلابی را به او می دهم.”

اینم بخون، جالبه! قصه “زیر قارچ”

الاغ عرعری کرد و گفت: “فقط سه تا گلابی به من بده تا از بچه هایت مراقبت کنم. من آنها را سرگرم می کنم و برایشان آواز می خوانم.” و شروع کرد به عرعر کردن. خاله خرسه گوشهایش را با پنجه های پشمالویش گرفت. چند لحظه استراحت کرد و بعد به راهش ادامه داد.

قصه "خاله خرسه"

ناگهان آقا خرگوشی که داشت از جاده رد میشد با خاله خرسه روبه رو شد و پرسید: “خاله خرسه کجا می روی؟”

خاله خرسه جواب داد: “دنبال کسی می گردم که از بچه هایم مراقبت کند. برای این کار هم این کیسه گلابی را به او می دهم.”
خرگوش جستی زد و گفت: “گلابی هایت را به من بده. قول میدهم که از بچه هایت به خوبی مراقبت کنم.”
خاله خرسه پرسید: “به راستی می توانی از آنها نگهداری کنی؟”

اینم بخون، جالبه! قصه “گرگ گرسنه ساده لوح”

خرگوش جواب داد:”البته که می توانم. هر بار که بروی من پیش بچه هایت می مانم و به آنها می گویم: بچه خرس های کوچولوی عزیزم، آرام باشید! مادرتان رفته برایتان خوراکی های خوشمزه بیاورد! زود برمی گردد! همدیگر را قلقلک ندهید و گاز نگیرید. به هر کدام از شما که از همه عاقل تر باشد یک شیرینی عسلی بزرگ و یک توت فرنگی خوشمزه میدهم. دعوا نکنید مادرتان الان برمی گردد و با پنجه های مهربانش شما را نوازش خواهد کرد.”

خاله خرسه از خوشحالی گریه کرد و گفت: “چقدر خوب! مدت ها است دنبال کسی مثل تو میگردم.” خاله خرسه آقا خرگوشه را به خانه اش برد و بچه هایش را به دست او سپرد و خودش هم با خیال راحت به دنبال پیدا کردن غذا رفت.

نویسنده : ژن پیتر
مترجم : شراره فتحی زاده
برگرفته از کتاب “قصه هایی برای خواب کودکان”

پاسخ دهید

نظر خود را بنویسید
لطفا نام خود را وارد کنید