درباره کتاب سلطانی که رازش را نگه داشت: در سالهای دور سلطان قدرتمندی بود که که راز بزرگی در دل داشت. رازی که جز خود او کسی از ان خبر نداشت. همیشه دلش میخواست رازش را برای شخص امین و مورد اعتماد بگوید تا شاید کمی از غصه هایش کم شود. هرگاه میخواست راز خود را با کسی درمیان بگذارد، میترسید.
چون میدانست اگر مردم از ان آگاه شوند ابرویش بر باد خواهد رفت. با این حال نتوانست بیش از این راز خود را نگه دارد. به همین دلیل یک روز تعدادی از یاران خود را فراخواند و به انها گفت: «شما از دوستان و همکاران نزدیک من هستید. من به تک تک شما اعتماد دارد. امروز میخواهم راز بسیار مهمی را با شما درمیان بگذارم و از همه انتظار دارم این راز را با کسی درمیان نگذارید و آن را هرگز افشاهء نکنید؛ حتی با زن و فرزندانتان!
نویسنده: ابراهیم اکبرزاده
ناشر: کتاب تارا
۴۸ صفحه
در این کتاب داستان هایی از بوستان سعدی در موضوع قناعت، رازداری در زندگی، پرهیز از غرور و تکبر، کینه، حسادت، حرص و طمع، ظلم وستم و غیبت کردن از مردم برای نوجوانان بیان شده است.
به دنبال کتاب مناسب برای گروه سنی متناسب کودکتان هستید؟ بخش معرفی کتاب سایت سرسره را دنبال کنید…
[irp posts=”5635″ name=”معرفی کتاب یک اتفاق تازه”]