در این مطلب می خوانید برادر بزرگتر و در واقع می توان گفت پسرهای بزرگ می توانند مراقبین خوبی برای خواهر یا برادر کوچکترشان باشند، البته اگر ما این شانس را به آنها بدهیم.

برای والدین دورانی به نام ” نقطه اوج” وجود دارد که زمانی است که اصطلاحاً فرزندانتان از آب و گل درآمده باشند. نقطه اوج مقطعی است که تمام بچه های شما مراحل کودکی و نوپایی که در آن نیازمند مراقبت ویژه هستند را پشت سر گذاشته اند، اما هنوز به نوجوانی که نیازمند تربیت هستند نرسیده اند، یعنی چیزی در حدود ۱۰-۱۲ سالگی.

ویژگی مهم نقطه اوج این است که این دوران دقیقاً زمانی است که برخی والدین یک مقطع خلا را در پشت سرشان احساس می کنند، بدین معنا که گذر زمان و سالهای زیادی را به طور کامل به پرورش کودک اختصاص داده و حس می کنند این زمان را برای خود از دست داده اند، مخصوصاً اگر بیش از یک فرزند داشته باشند.

نقش خواهر و برادر بزرگتر

موضوع زمانی بدتر می شود که خانم خانه بیرون از خانه نیز شاغل باشد، بدین ترتیب باید به دنبال راه حل مناسبی بود. در این شرایط به نظر می رسد که کمک گرفتن از بعضی از اعضای خانواده اجتناب ناپذیر خواهد بود. یکی از بهترین راه حلها استفاده از فرزندان بزرگتر برای رسیدگی به فرزندان کوچکتر است و به خوبی هم کار می کند.

بعضی از خانمها احساس می کنند که اگر فرزند بزرگترشان دختر باشد بدین لحاظ کار راحت تری دارند و دخترها ذاتاً پرستاران بهتری برای فرزندان کوچکتر هستند. برای بسیاری از آنها این ایده که برادر بزرگتر نیز در واقع می توانند به رشد و بزرگ شدن برادر کوچک خود کمک کنند، به طور سنتی مردود فرض می شود.

این مدل تفکر مخصوصاً برای زنانی که فرزندان بزرگتر خانواده بوده اند بیشتر قابل درک است، زیرا در طول بچگی بارها برای کمک و مراقبت از فرزندان کوچکتر فرا خوانده شده اند. بنابراین در خانواده های سنتی تر که هنوز بیش از یک فرزند طلب می کنند، داشتن فرزند اول دختر، حداقل برای مادر خانواده یک خوش شانسی محسوب می شود.

نکته دیگری که در این باب قابل ذکر است این است که معمولاً کودکان دختر، این مساله را دوست ندارند و اینکه برای مراقبت و کمک به فرزندان کوچکتر فرا خوانده شوند، چندان برایشان خوشایند نیست. البته چندان هم عجیب نیست که اینگونه باشد، زیرا حتی در مورد دخترانی که تنبل هم نیستند، آنها احساس می کنند که این کار وظیفه آنها نیست و باید به آنها اجازه داده شود که به دنبال بازی و استعدادهای خودشان باشند، لذا حتی در صورت کمک کردن ظاهریشان، چندان با دقت عمل و مسئولانه کار نمی کنند.

خواهر برادری

ماوراء این حرفها واقعیت چیز دیگری است و آن هم این است که علی رغم اینکه در خیلی از موارد دخترها پرستاران بهتری هستند، اما این جنسیت آنها نیست که کیفیت و دقت نگهداری آنها را تعیین می کند، بلکه شخصیت و خلق و خوی آنهاست و چه بسا در بسیاری موارد پسرها این کار را بهتر انجام می دهند. برخی پسرهای بزرگتر بسیار مهربان و دوست داشتنی تر بوده و دائماً دور و بر بچه های کوچکتر می چرخند و از مراقبت از آنها لذت می برند.

نگهداری از کودکان در واقع می تواند صرفاً یک مهارت نبوده و در حیطه علایق همانند ورزش و موسیقی طبقه بندی شود. بعضی ها علاقه مند هستند، بعضی ها هم نیستند و برخی حتی انگیزه دارند تا این کار را در ازای دریافت پاداش انجام دهند که البته اشکالی هم ندارد. اما نکته ای که مهم است این است که به برادر بزرگتر نیز همان فرصت را بدهید که به خواهر بزرگتر می دهید.

نگهداری از خواهر برادر کوچکتر

زنی نقل می کند که پسر ۳ ساله اش در مسجد با یک گروه از بچه های هم سنش بازی می کرد. مجموعه ای از اسباب بازی ها برای بازی کردن وجود داشت، از جمله انواع عروسک ها. پسر من دایناسورها را دوست دارد و بیشتر وقت خود را صرف در آورن سر و صدای آنها می کند، اما در یک زمان او یک عروسک دیگر را برداشت. من به او گفتم که این عروسک پتو دارد و او شروع به جمع کردن عروسک در پتو کرد، سپس به من نگاه کرد و از او پرسید: «صندلی خواب بچه کجاست؟» او می خواست عروسک را بخواباند که مطمئناً شیرین ترین رفتار از سوی یک پسربچه بود.

یک روز پسران نیز بزرگ خواهند شد و شاید بچه های خود را داشته باشند. اگر آنها الان این مشارکت ها را انجام دهند و به آنها امکان مراقبت از بچه های کوچکتر داده شود، فراتر از پرستار بچه، پدران خوبی نیز خواهند شد. و از آنجایی که نقش پدر در تربیت فرزند اساسی است، این مساله اهمیت زیادی پیدا می کند.

به نظر می رسد که پسران کوچک نیز اگر چنین پدرانی داشته باشند، در راه آنها قدم خواهند گذاشت و برای خودشان روزی پدران موفقی خواهند بود.

پاسخ دهید

نظر خود را بنویسید
لطفا نام خود را وارد کنید