خانه آرشیو کل مجموعه شعرهای کودکانه فصل بهار

مجموعه شعرهای کودکانه فصل بهار

0

با فرا رسیدن سال نو، خواندن شعرهای کودکانه فصل بهار و عید نوروز شادی بچه ها را دو چندان می کند. یکی از باشکوه ترین جشن های ایرانی ها, جشن عید نوروز است. در تمامی مدارس ابتدایی ، مهد کودک ها ، مراکز آموزشی و پیش دبستانی ها سعی بر این است که شروع فصل بهار هر چه با شکوهتر جشن گرفته شود و برای بچه ها از این ایام خاطرات خوشی باقی بماند.

در این مطلب مجموعه ای از شعرهای کوتاه کودکانه ای که نوید رسیدن فصل بهار را به بچه ها می دهد گرد آوری کرده ایم. آنها را با بچه ها بخوانید و بهار را با زبانی کودکانه به خانه هایتان بیاورید…

برترین شعرهای کودکانه فصل بهار

دایه ی زمین

بر شاخه شکوفه
خوش چشم باز کرده،
گنجشک در کنارش
آواز ساز کرده:
فصل بهار این است
او دایه‌ی زمین است
خورشید رنگ و بویی
دیگر به باغ داده،‌
از گل به دست شاخه
صد چلچراغ داده:
فصل بهار این است،
او دایه‌ی زمین است.
تا آن هوای وحشی
آرام و نرم گشته،
قلب زمین دوباره
پر شور و گرم گشته:
فصل بهار این است،
او دایه‌ی زمین است.
آورده از سر کوه
باد ابر و ابر باران،
داده عجب صفایی
باران به کشتزاران
فصل بهار این است،
او دایه‌ی زمین است.
خاموشی و سیاهی
از خاک و آب رفته؛

آواز و روشنایی
تا آفتاب رفته:
فصل بهار این است،
او دایه‌ی زمین است.

“سروده‌ی محمود کیانوش”

******************

باز می رسد بهار

نارون به باد گفت
ای دم تو گرم
آمدی که بر تنم کنی
آن حریر نرم
با تو هر نفس بهار
می‌دمد به پیکرم
آمدی خوش آمدی بیا
با تو می‌شود بهار باورم
باد رقص کرد گرد نارون
سربسر پر از جوانه شد
باغ خنده کرد و گل دمید
نارون بهار را نشانه شد

“سروده‌ی پروین دولت‌آبادی”

******************

بهار آمد

بهار آمد، گل آمد
نسرین و سنبل آمد
گل‌های سرخ و زیبا
در باغ خانه‌ی ما
چشم‌ها را باز کردند
با خنده ناز کردند
بنفشه دسته‌دسته
کنار جو نشسته
در روز آفتابی
در آسمان آبی
پرنده‌ی خوش‌آواز
پر زد و کرد پرواز
بهار آمد، گل آمد
نسرین و سنبل آمد

“سروده‌ی پروین دولت‌آبادی”

******************

دامن دامن فروردین

یک گل، ده گل، صدتا گل
این‌جا، آن‌جا، هر جا گل

دامن، دامن، فروردین
می‌روید بر دل‌ها گل

باغ و دره پُر گل شد
کوه و دشت و صحرا گل

لب‌ها را گل خندان کرد
شد از شادی لب‌ها گل

“سروده‌ی محمود کیانوش”

******************

رقص باد خنده‌ی گل

باد سرد آرام بر صحرا گذشت
سبزه‌زاران، رفته‌رفته، زرد گشت

تک درخت نارون شد رنگ رنگ
زرد شد آن چتر شاداب و قشنگ

برگ برگ گل به رقص باد ریخت
رشته‌هاى بید بن از هم گسیخت

چشمه کم‌کم خشک شد بی‌آب شد
باغ و بستان ناگهان در خواب شد

کرد دهقان دانه‌ها در زیر خاک
کرد کوته شاخهء پیچان تاک

فصل پاییز و زمستان می‌رود
بار دیگر چون بهاران می‌شود

از زمین خشک می‌روید گیاه
چشمه جوشد، آب می‌افتد به راه

برگ نو آرد درخت نارون
سبز گردد شاخساران کهن

گل بخندد بر سر گل‌بوته‌ها
پر کند بوى خوش گل باغ را

باز می‌آید پرستو نغمه‌خوان
باز می‌سازد در اینجا آشیان

“سروده‌ی پروین دولت‌آبادی”

******************

بهار و عید نوروز

کلاغه روی دیوار

صدا میکرد قار و قار

می گفت خبر خبردار

اومده فصل بهار

هوا شده پاک پاک

سبزه در اومد ازخاک

برفها دیگه آب شدن

چشمه ها پر آب شدن

بهار و عید نوروز

آمده اند از امروز

با سبدای پرگل

با لاله و با سنبل

در این بهار زیبا

دنیا شده با صفا

خروج از نسخه موبایل