مشکل فوق را که یکی از مسائل مهم در حیطه مشکلات کودک است در سه بخش مطرح خواهیم کرد. در بخش اول مصادیقی از آن را ذکر می کنیم. در قسمت دوم علل آن را بررسی می کنیم و در قسمت سوم به درمان و راه حلهای آن می پردازیم. اکثر بچه های مدرسه ای، مشتاق به بازگشت به مدرسه هستند. با اینکه تعطیلات تابستانی آنها به پایان خواهد رسید ، اما رفتن به کلاس بالاتر، دیدن دوباره دوستان، و حتی داشتن یک معلم جدید برایشان واقعاً هیجان انگیز است.

با این حال، برای برخی بچه ها و والدین، رفتن به مدرسه یک نوع کابوس است. در اینجا چند نمونه بسیار شایع را مرور می کنیم:

تامی، ۶ ساله، به مدرسه می رفت. هر روز پدرش را در راه مدرسه، به معنای واقعی کلمه، اذیت می کرد. لگد می زد و هنگام رفتن به مدرسه جیغ می کشید. یک بار معاون مدرسه که پدرش را نمی شناخت، از تامی خواست که اگر آن مرد را می شناسد، بگوید. وقتی پدر تامی متوجه شد که مدیرمدرسه به به خاطر رفتار تامی فکر کردند که او دزدیده شده، بسیار ناراحت شد.

سارا، ۱۱ ساله با اینکه ۵ سال بود که به مدرسه می رفت اما باز هم این کار برایش دشوار بود. او به طور مرتب از سوار شدن اتوبوس مدرسه به همراه دوستانش اجتناب می کرد، بنابراین مادرش باید رانندگی می کرد و یا حداقل سعی می کرد او را سوار سرویس کند. حتی اگر مادرش می توانست سارا را به مدرسه برساند، هنگام پیاده شدن، به راحتی امکان پذیر نبود. برخی مواقع که مادر موفق به تحویل سارا به مدرسه و ترک محل می شد، سارا گریه کنان به معاون مدرسه برای تماس گرفتن با مادر، متوسل می شد و در نتیجه مادر برای گرفتن کودک، مجبور به ترک محل کار خودش می شد.

همه چیز در مورد فرار کردن بچه ها از مدرسه (قسمت اول)
همه چیز در مورد فرار کردن بچه ها از مدرسه (قسمت اول)

سوزی، ۱۰ ساله، زمان خواب شب به مدرسه فردا فکر می کرد. او ساعت ها، در مورد مدرسه پریشان و نگران بود. صبح، آماده کردن او نیز کاری غیرممکن بود. وقتی سرانجام لباس می پوشید، از درد معده یا گلو شکایت می کرد و به سادگی اشک می ریخت. مادرش او را چندین بار به متخصص اطفال برد، اما هیچوقت مشکلی تشخیص داده نشد.

این ها همگی مصادیق مشکلی به نام عدم پذیرش مدرسه هستند. نپذیرفتن مدرسه به خودی خود یک اختلال روانپزشکی نیست و به سادگی یک طبقه بندی توصیفی از وضعیتی است که در آن یک کودک یا نوجوان دوست ندارد به مدرسه برود. با این حال، امتناع از مدرسه حاوی یک علامت است.

اختلالی از جنس اضطراب وجود دارد و قابل توجه است. ممکن است یک مشکل فردی در خانواده یا همسالان وجود داشته باشد و این یک واقعیت در بعضی هاست. مستقل از علت، امتناع از حضور در مدرسه برای کودک و والدین، بسیار ناراحت کننده است. در حالی که بیزاری از مدرسه معمولاً بین ۵ تا ۱۱ سالگی رخ می دهد، در نوجوانی نیز می تواند بروز کند. اگر چه این اتفاق فقط در ۱ تا ۵ درصد بچه هاست، اما اغلب پس از یک رویداد استرس زا در زندگی کودک ایجاد می شود. این اتفاقات تقریباً همیشه فردی هستند. کودک ممکن است مشکلاتی جدید با همسالان یا معلمان داشته باشد.

این مشکل شاید با مرور سال تحصیلی بهتر شود، اما بعد از وقفه تعطیلات مدرسه، می تواند دوباره پدیدار شود. به طور معمول، کودکان یا نوجوانانی که از مدرسه فراری اند، اغلب شکایت های جسمانی مانند سردرد، درد شکم یا سایر انواع درد را بهانه می کنند. آنها همچنین ممکن است ترس از قریب الوقوع بودن یک اتفاق را ابراز کنند یا نگران باشند، به خصوص اینکه چیزی وحشتناک برای والدین و یا سایر عزیزان اتفاق خواهد افتاد. این ترس ها می تواند منجر به وحشت شود. در بچه های کوچک تر، گریه و بدخلقی شایع است. در کودکان بزرگتر، تهدید و یا حتی آسیب به خود هم ممکن است بخشی از ماجرا باشد. اگر کودک یا نوجوان در خانه بماند، علائم اغلب بهبود می یابند.

اما به یاد داشته باشید: امتناع از مدرسه یک علامت است، نه یک وضعیت پایدار. اما چه چیزهایی می تواند عامل بیزاری از مدرسه باشد؟ در قسمت بعد به عوامل آن خواهیم پرداخت.