در بخش اول گفتیم یکی از عواملی که باعث نرفتن کودک به مدرسه می شود اضطراب است، هم اکنون سعی داریم موارد دیگر از آن را برشماریم. اختلالات روحی-روانی دلیل اصلی این بیزاری هستند که در زیر به تعدادی از آنها اشاره می کنیم:

۱- اضطراب جدایی
کودکان ممکن است اضطراب جدایی داشته باشند. در این مورد، کودک به جز والدین، بقیه را رد می کند. این امتناع لزوماً تنها به نرفتن به مدرسه خلاصه نمی شود. یک انفجار حاصل از ترس می تواند هنگامی که پدر و مادر فرزند خود را با یک پرستار تنها می گذارند، رخ دهد. اضطراب جدایی اغلب با باورهای دلهره آور در کودکان همراه است که اگر او در کنار والدین حضور نداشته باشند، چیزی وحشتناک برای آنها پیش خواهد آمد.

همه چیز در مورد فرار کردن بچه ها از مدرسه (قسمت دوم)
همه چیز در مورد فرار کردن بچه ها از مدرسه (قسمت دوم)

۲- ترس
کودکان معمولاً اختلال هراس دارند. علائم هراس معمولاً شامل ترور شخصیتی، ضربان قلب سریع، کمبود اعتماد به نفس، سرگیجه و یا تهوع است. بسیاری از کودکان هنگام هراس قادر به توصیف این علائم فیزیکی نیستند، اما هنگامی که این علائم رخ می دهند، ممکن است بداخلاقی غیرقابل توصیفی به همراه داشته باشند.

هنگامی که این احساسات جسمانی، ناشی از این موارد باشد، قرار گرفتن مجدد در شرایط فوق، می تواند یک فوبیای واقعی را ایجاد کرده و توسعه دهد. فوبیا می تواند با مدرسه ارتباط داشته باشد (از این رو اصطلاح “فوبیایی مدرسه” به کار می رود)، اما می تواند در مرکز شهر، رستوران و یا حین رانندگی شما در ماشین نیز رخ دهد. متأسفانه، اگر مدرسه محرک فوبیا باشد، کاملاً طبیعی است که بچه دوست ندارد در معرض هراس قرار بگیرد و به مدرسه برود.

۳- فوبیای اجتماعی
سایر اختلالات و اضطراب نیز می تواند موجب حس ناکامی در مدرسه شود. در بین انواع فوبیای اجتماعی، ترس از انتقاد و محرومیت از طرف دوستان بیشتر شایع است. وسواس نیز می تواند باعث عدم استقبال از مدرسه و اغلب موجب خجالت و ناراحتی افعال خاص کودک مانند شستشوی مکرر دستها در طول یک مراسم باشد. اینجا نیز مانند مورد قبل کودک آسیب دیده، استرس ایجاد شده پس از سانحه را توسعه می دهد و اجتناب از حضور در مدرسه عکس العمل طبیعی اوست. به همین روال موقعیت های مشابه بسیاری وجود دارند که نتیجه سندرم های خاص روانپزشکی نیستند اما با این حال به همان اندازه ناتوان کننده هستند.

۴- سوءاستفاده
یک کودک ممکن است قربانی سوءاستفاده های رفتاری مانند قلدری، سوء استفاده اینترنتی و … باشد و به تبع آن از مشارکت با همسالانش احساس خوبی نداشته باشد. رفتار این کودکان نیز ممکن است به شکل اجتناب از مدرسه و یا تمام شرایط اجتماعی دیگر نمود کند.

۵- افسردگی
افسردگی هم یک اختلال روانپزشکی معمول است که منجر به عدم علاقه به مدرسه می شود. هنگامی که یک کودک افسرده است، ناشی از خلق و خوی سرد، کمی تحرک، ضعف انگیزه و مشکلات تحصیلی تمایلی برای رفتن به مدرسه نشان نمی دهد.

۶- مسائل خانوادگی
مشکلات خانوادگی ممکن است بخشی از دلایل انکار مدرسه باشد که ممکن است به تنهایی و یا همراه با اختلالات روانپزشکی ذکر شده بروز کند. کودکان مبتلا به خشونت خانگی و یا نادیده گرفته شده در حین تشنجهای خانوادگی که مناسب سن آنها نیست، ممکن است در این حالت نیز استرس پس از سانحه را تجربه کنند. اگرچه ممکن است به نظر برسد که اختلال خانوادگی جدی و خطرناک در خانواده با این که کودک بخواهد در خانه بماند، تناقض دارد، اما بسیاری از کودکان از آن می ترسند که در صورت نبودشان، آسیبی متوجه برخی از عزیزان باشد.

از زاویه دیگر، سبک روابط خانواده ممکن است به صورت بیش از حد وابسته به هم باشد که به عدم تمایل به تعامل با دیگران منجر شود. در این شرایط کودکان این پیام را دریافت می کنند که خانواده همیشه باید برای جلوگیری از آسیب، در کنار هم باشند.

در بعضی موارد، یک عضو خانواده ممکن است از نظر پزشکی بیمار باشد. احساس نیاز کودک به ماندن و کمک در خانه بارها و بارها دیده خواهد شد تا در واقع، از دید خودش نقش مهمی در مراقبت از آن عضو بازی کند. بنابراین، کودک در مورد بیرون رفتن دچار تناقض می شود. این مورد البته در بیماری های جدی تر مانند سرطان بیشتر رخ می دهد.

در قسمت سوم و آخر این مبحث به راهکارهای درمان این مساله خواهیم پرداخت.